در مقام بقای یکمین سالگرد ویروس منحوس که کذایی بودنش فعل و امریست بعید به شاخصه معرف کوید۱۹ ( COVID-19 ) بانی بیماری کرونا ، حاکم یک ساله و تهدیدی برای تندرستی جوامع بشری در جهان هستیم .
این در حالیست که تمامی علوم واقع بشری با همبستگی در تلاش بر اسارت بخشیدن به شتاب همهگیری این بیماری هستند و در رأس این علوم ، علمپزشکی و کارکنانی که در این حوزه تشکلی یکپارچهای را ترسیم و به زیبایی نقشبندی کردهاند .
پیدایش ناراحتی در این بود که وجود این بیماری در ابتدا جدی گرفته و قلمداد نمیشد به عناوین مختلفی و خاص جوامع جهانسوی و ریزه هم نبود گرچه این سهل انگاری فرهنگی در این تقسیم بندی نقش پر رنگی داشت .
آمار تلفات و بیماران آلوده همچنان سیر صعودی خود را طی میکند و عدم امکانات پیشبینی نشده در چنین بحرانهایی جوامع بشری را بر آن داشت که این فعل واقع بینی و واقعگراییست که میتواند نجات دهنده نسل بشر باشد و نه هر عنوانی دیگر .
داستانهایی در این مدت حکومت بیماری بوجود آمدند و پیامد آن چه زیانهایی که بر نسل بشر تحمیل نگردید ؟!
اگر از شکستهای مالی و هزینهای و ورشکستگیها که گریبانگیر اکثریت جوامع گردیده و به کلی باز شدن دروازه فقر و چیرگی آن بر خانوادههای ضعیف و جان دادن عدهای ، نشانههایی شدند برای آگاهی بشر امروزی که با واقعیتها باید رودرو شوند و این رویکرد چه قیمتی به گزاف داشت .
تأثیرات منفی این بیماری فقط به گرفتن جان چندین تن از نسل بشر و متحمل شدن زیانهای مالی نگردیده چراکه هر زخمی خوب شدنیست و جبران پذیر .
لیک زخمهایی هستند که بر دل و ذهن بشر نقش و ترکیب شدهاند با هر رنگ از استرس و غم و فقدان و ناراحتی و در نهایت افسردگی .
آری نقش و تأثیرات و بار روانی این بیماری اگر از خود تلفات و وقایع آن بیشتر نباشد کمتر هم نیست .
زخمهای که چهره درونی هر بشرضمیر روشنی را مکدر میکند و گاهاً ماندگار …
حال همین شرایط هولناک بار بسیار سنگین روانی از پیامد این بیماری بر جامعه کشور ما هم ارزشگذاری خود را دارد .
نه فقط زخمهای ایجاد شده کنونی بلکه زخمهای گذشته مردم را باز و تازه نموده ، زخمهای جنگ و شهدا و جانبازان ، اسرا و بمبارانهای هوایی و شیمیایی و اینک هم گرانی و فقر و اقتصادی مفلوج و نرخ طلا و ارز و بازار بورس و …
روح و روان مردم ما چنان زخمهایی بر چهره و پیکر خود دارند که مجالی برای خودنمایی زخمهای نو وجود ندارد و این جز رنگ سیاهی ارمغان بهتری نخواهد داشت .
رعایت نکردن بهداشت محیط و اجتماع و فرهنگ سازی غلط و بی اساس و عدم توانایی صلاحیت مسئولین ذیربط و عدم امکانات ابتدایی و ناکافی بودن زیرساختهای کهنه و در واقع خسته پزشکی بر مشکلات مردم افزوده وتسکین نکرده است .
از اینرو مردم کلماتی کذایی و ساختگی همانند امید را از دایرة المعارف خود حذف کرده اند چنانکه معادلی برای آنهم نخواهند پذیرفت .
به صرف گذشت زمان و آرزوی فرداهایی که مترصد فرا رسیدن آن هستند . آلامی هستند که بر دل و ذهن بشر نقش و ترکیب شدهاند با هر رنگ دریدهای از استرس و غم و فقدان و ناراحتی و در نهایت افسردگی .
آری نقش و تأثیرات و بار روانی این بیماری اگر از خود تلفات و وقایع آن بیشتر نباشد کمتر هم نیست .
زخمهای که چهره درونی هر بشرضمیر روشنی را مکدر میکند و گاهاً ماندگار ..
حال همین شرایط هولناک بار بسیار سنگین روانی از پیامد این بیماری بر جامعه کشور ما هم ارزشگذاری خود را دارد .
نه فقط زخمهای ایجاد شده کنونی بلکه زخمهای گذشته مردم را باز و تازه نموده ، زخمهای جنگ و شهدا و جانبازان اسرا و بمبارانهای هوایی و شیمیایی و اینک هم گرانی و فقر و اقتصادی مفلوج و نرخ طلا و ارز و بازار بورس و …
روح و روان مردم ما چنان زخمهایی بر چهره و پیکر خود دارند که مجالی برای خودنمایی زخمهای نو وجود ندارد و این جز رنگ سیاهی ارمغان بهتری نخواهد داشت .
رعایت نکردن بهداشت محیط و اجتماع و فرهنگ سازی غلط و بی اساس و عدم توانایی صلاحیت مسئولین ذیربط و عدم امکانات ابتدایی و ناکافی بودن زیرساختهای کهنه و در واقع خسته پزشکی بر مشکلات مردم افزوده و کم نکرده است .
از اینرو مردم کلماتی کذایی و ساختگی همانند امید را از دایرة المعارف خود حذف کرده چنانکه معادلی برای آنهم نخواهند پذیرفت .
به صرف گذشت زمان و آرزوی فرداهایی که مترصد فرا رسیدن آن هستند .
وحید جمالیکیا