حاجی شدن آسان است
و حاجی ماندن بسیار سخت است؟!؟!
عید قربان بر قربانی کنندگان شیطان نفس و ظلم و جهل مبارک باد.
در سفر حج تمتع سال ۱۳۸۵ که یادش بخیر باد ؛ دل شکسته ای در مراسم رمی جمرات ؛ همانجا که باید هفت سنگ ریزه را در چند نوبت به شیطان بزنی ؛ آنچنان با حرص و دشمنی ؛ سنگ به شیطان میزد که انگار شیطان پدرش را کشته است. البته آخر سر ؛ یک دمپایی که روی زمین افتاده بود را نیز برداشت و آنرا هم به شدت به سمت شیطان پرتاب کرد. شاید برای محکم کاری بوده است؟!؟ نمی‌دانم در آن حال و هوا و در آن شرایط ؛ واقعا انسان حس بسیار عجیبی دارد. به شوخی می‌گویند کسی داشت در مراسم به شیطان سنگ میزد و شیطان آمد کنار گوشش و زمزمه کرد : حاجی جان! شما دیگه چرا؟!؟! تو که از خودمانی؟!؟! چرا سنگ میزنی؟!؟!
نقل است که زائری داشت طواف خانه خدا می‌کرد و وسط کار طواف؛ خسته شد و رو کرد به خانه خدا و گفت : ای خانه کعبه! جنس تو از خاک است و جنس من نیز از خاک؟!؟ چرا من باید دور تو بگردم؟ گویند : خانه کعبه به اذن خدا به سخن آمد و گفت : ای حاجی ! تو با پول و نوبت و ثبت نام و پای خود آمده ای. برو با دل خود بیا ؛ آنوقت من دور تو میگردم؟!؟!.
گویند که از محضر قطب عالم تشیع و فخر جهان فقاهت از دیار بروجرد عزیزم ؛ حضرت آیت الله العظمی حاج آقا حسین بروجردی (ره) سوال کردند که آقا جان! سفر حج ؛ قسمت است یا همت است؟ فرمودند که نخیر ؛ دعوت است. چون به بارگاه خدا دعوت شدی؛ آدم باش. در موقع احرام بستن که باید لباس و تعلقات دنیا را از خودت دور کنی ؛ زائر عزیزی را دیدم که به طرفین خود نگاهی کرد و یواشکی جعبه کوچک سیگارش را لابلای حوله احرام پنهان نمود تا در هنگام انجام اعمال از بی سیگاری نمیرد؟!؟ نمی‌دانم شاید خدای واقعی اش همان بسته سیگار بود و بس؟!؟
طرف ؛ حج عمره رفته و دائم به خود می‌گوید حاجی و دیگری به حج تمتع رفته و خجالت می‌کشد بگوید که من حاجی هستم. یادمان باشد که : کعبه آن سنگ نشان است که ره گم نکنیم. حاجی شدن آسان است و حاجی ماندن خیلی سخت است. خیلی.
اللهم ارزقنی حج بیتک الحرام فی کل عام. آمین.
حاجیان عیدتان مبارک باد.
عید بر عاشقان مبارک باد
حسن خسروی
