آدرس کانال و پیج اینستاگرام

تاریخ : جمعه, ۲۸ اردیبهشت , ۱۴۰۳ 10 ذو القعدة 1445 Friday, 17 May , 2024
4

سخنی با تو که بوی عطرت شهر را معطر کرده

  • کد خبر : 2781
  • ۱۵ بهمن ۱۳۹۹ - ۲۰:۳۲
سخنی با تو که بوی عطرت شهر را معطر کرده

آرام آرام قاصدکی رسیده از سفری دور ،همراه نسیمی مهربان به دشت آلاله ها می رسد.قاصدکی که بر گلبن لاله ای مینشیند تا خستگی و رنج این سفر دور و دراز را برای لاله اش بازگو کند و فرشتگان به ضیافت این دشت می آیند و بالهایشان را فرش راه قاصدک می کنند.

اماچرا آنطرفتر صدای گریه می آید؟! آری خوب گوش کن کمی آنطرف تر،دل خستگانی به پهنای دل آسمان گریسته اند،انگار هر کسی نجوایی و در دلی دارد؟! از دل تنگی ها و قصه هجران می سرایند؟ از سختی هایی که کشیده اند؟ از نامردی ها و ناجوانمردی ها؟ ازکسانی که حرمت نان وسفره را نگه نمی دارند؟ از بی دردهای بی غم و غصه که برای خوش گذرانی دو روزه دنیا کبوتر ها را در قفس زندانی کردند و به پرواز بی سرانجام آنان می خندند؟!
از لگدهایی که روی خونهای پاک کوبیده شده!؟
اما نه! از رد پای خون گریزی نیست! این خونها پاک شدنی نیستند.مگر می شود فراموش کرد آن همه پاکی،آن همه صفا و صمیمیت،رشادت،شجاعت،جوانمردی و آن همه عشق خدایی را!!! اما کاش میشد در کنارتان بود.کاش میشد فرار کرد از همه نیرنگ ها و ناپاکی ها و بدی های روزگار ما… کاش میشد این حضور دوباره غبار از دل های آلوده یمان بزداید… کاش باز هم میزها سنگر شوند و لباس های مجلل…همان لباس های خاکی و زیبا. دلم گرفته از این همه رنگ و ریا اصلا بهتر است بنویسم،دلم لک زده برای سادگی… برای نور خدا… برای  شهدا… چرا که این منم  در راه مانده ای بی پناه و پرو بال شکسته ای که بی حضورتان توان پرواز ندارد.

لینک کوتاه : https://tolueaflak.ir/?p=2781

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.