آدرس کانال و پیج اینستاگرام

تاریخ : شنبه, ۲۹ اردیبهشت , ۱۴۰۳ 11 ذو القعدة 1445 Saturday, 18 May , 2024
1
شهادت:

مجتبی زینی وند، جانباز ۷۰ درصد به شهادت رسید + گفتگوی قدیمی

  • کد خبر : 21841
  • ۱۴ فروردین ۱۴۰۲ - ۱۴:۴۵
مجتبی زینی وند، جانباز ۷۰ درصد به شهادت رسید + گفتگوی قدیمی
پیکر مجتبی زینی‌وند از جانبازان ۷۰ درصد دوران هشت سال دفاع مقدس فردا دوشنبه ۱۴ فروردین ماه تشییع و خاکسپاری خواهد شد.

پیکر مجتبی زینی‌وند از جانبازان ۷۰ درصد دوران هشت سال دفاع مقدس فردا دوشنبه ۱۴ فروردین ماه تشییع و خاکسپاری خواهد شد.
به گزارش یافته، مجتبی زینی‌وند از جانبازان ۷۰ درصد پس از تحمل سال‌ها رنج ناشی از جانبازی، به همرزمان شهید خود پیوست.
پیکر این جانباز شهید والامقام با حضور آحاد مردم، مسئولان، خانواده‌های معظم شهدا و ایثارگران و همرزمان این شهید از ساعت ۱۴ دوشنبه ۱۴ فروردین ماه در آرامستان بهشت رسول«ص» بخش ویسیان تشییع و به خاک سپرده خواهد شد.
مجتبی زینی‌وند در اول آبان سال ‍‍۳۴۰ در شهرستان خرم آباد متولد شد. بعد از اخذ دیپلم به خدمت ارتش جمهوری اسلامی ایران درآمد. وی در ۲۹ فروردین ۶۵ و در سن ۲۵ سالگی در منطقه عملیاتی مهران با تیر مستقیم دشمن مجروح و همزمان بر اثر انفجار یک گلوله ” توپ زمانی، مورد اصابت ترکش قرار گرفت و “قطع نخاع شد.
این شهید والامقام بعد از درمان اولیه، به ورزش روی آورد و در رشته‌های دوومیدانی، بسکتبال با ویلچر و ” میل سنگین – باستانی ” مقام‌های متعدد کشوری را کسب کرد.

پیام تسلیت نماینده ولی فقیه در استان لرستان و امام جمعه خرم آباد در پی شهادت جانباز شهید حاج مجتبی زینی‌وند (مرتضوی)

🖊متن پیام بدین شرح است:

┄┅═🔳🔳🔳═┅┄

«بِسْمِ اللَّـهِ الرَّ‌حْمَـٰنِ الرَّ‌حِيمِ»

«مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا»

خانواده محترم جانباز شهید حاج مجتبی زینی وند (مرتضوی)

سلام علیکم

◾️شهادت جانباز سرافراز اسلام، سرباز افتخار آفرین هشت سال دفاع مقدس، شهید والامقام حاج مجتبی زینی‌وند (مرتضوی) باعث تاثر گردید.

◾️جانبازان یادگاران روزهای عشق و حماسه، و تمثال وفاداری و ایثارند.

◾️ گوهر های ارزشمندی که در دوران سخت جنگ برای اعتلای نام اسلام و ایران، در مسیر خط سرخ شهادت گام برداشتند، و میراث گرانقدر شهدا را با تلاش خستگی ناپذیر پاسداری نمودند، تا اینکه خود نیز به جمع یاران شهیدشان پیوستند.

◾️اینجانب شهادت این جانباز سرافراز ارتش جمهوری اسلامی را که در دوران دفاع مقدس در جمعی لشکر همیشه پیروز ۸۴ لرستان مجاهدت نمود، و سالها درد و رنج ناشی از جانبازی را در این راه مقدس تحمل نمود و نام خود را در جرگه مجاهدان شهید فی سبیل الله جاودان ساخت، به خانواده محترم شهید، خانواده های معظم شهدا و جانبازان و ایثارگران، مردم شهید پرور استان لرستان تبریک و تسلیت عرض می نمایم.

◾️از خداوند متعال عُلوِّ درجات را برای این جانباز شهید، و صبر و اجر را برای بازماندگان خواستارم.

◾️از عموم مردم شهید پرور شهرستان خرم آباد، هیئت های مذهبی، و رزمندگان اسلام، جوانان بسیجی و انقلابی و حزب الهی، خانواده های شهدا و جانبازان و نهادها و سازمان‌ها درخواست میکنم در مراسم تشییع این شهید والامقام، روز دوشنبه ۱۴/ ۱/ ۱۴۰۲ ساعت ۱۴ واقع در آرامستان بهشت رسول«ص» بخش ویسیان، شرکت فرمایند.

«سید احمد رضا شاهرخی»

(۱۲ فروردین ۱۴۰۲ برابر با ۱۰ رمضان ۱۴۴۴)

**********************************

مطلبی از آرشیو : این گفتگو ۲۲ خرداد ۱۳۹۲ توسط عبدالرضا قاسمی با شادروان مجتبی زینی وند انجام گرفته است.

دیدار و گفتگو با شهید زنده ” مجتبی زینی وند ”
۲۲ خرداد ۱۳۹۲ روز چهارم شعبان مصادف با ولادت با سعادت حضرت ابوالفضل العباس و روز جانباز است. بر آن شدیم در این روز مبارک به دیدار یکی از شهدای زنده جنگ برویم. شهدای زنده‌ای که آسایش امروز خود را مدیون رشادت‌های آن‌ها هستیم. با چند تن از همکاران هماهنگ کردیم و در باغ لاله تهران به دیدار ” مجتبی زینی وند ” جانباز قطع نخاع خرم آبادی رفتیم.
مجتبی را از سال‌های مجروحیت‌اش در جنگ می‌شناختم. اواخر دهه ۶۰ که در بنیاد جانبازان مشغول بکار بودم با او آشنا شدم. گل نازنینی که همیشه خنده بر لبانش جاری بود. گویا زخم‌های جنگ اثری بر روح لطیف‌اش نگذاشته بود. در دهه ۷۰ با هم ورزش می‌کردیم و هر روز سعادت دیدار او را در زمین تختی خرم‌آباد داشتم و به نوعی رفیق گرمابه گلستان هم شده بودیم.
قرارمان ساعت ۵ بود. او چون همیشه دقیق و سر وقت با همسر و پسرش آمد. در یک جمع صمیمی با او گرم صحبت شدیم. مجتبی چنان با آرامش سخن می‌گفت كه گویی كوچك‌ترین غبار اندوهی، خاطرش را نیازرده است. شمرده و متین و حساب شده! هنوز بسیار جوان بود كه شادمانی فتوحات جنگ را با چشمان خودنظاره‌گر بود. الان هم با عزم و اراده جاده‌های كمال را پیموده بود. درد دل زیاد داشت. به حرف‌هایش که گوش می‌دادی متوجه می‌شدی که او اگر سخن می‌گوید، واژه‌هایش از سر آگاهی و دلسوزی و مهر به وطن و هموطنان دردمند خویش است. مجتبی باور دارد كه درد‌های بزرگ، درمانگر بزرگ می‌خواهند و مردمان این كهن بوم و بر، بسیار بزرگند.
ساعتی با او بودیم. از خاطراتش گفت و گفت… از مجروحیتش…. از مهاجرت به تهران و ادامه تحصیل. یک کارتابل پراز افتخاراتش را آورده بود. دو ساعتی در خدمتش بودیم و از مصاحبتش لذت بردیم.

در پایان این دیدار، گفتگوی کوتاهی با او انجام دادم. خواندن این گفتگو خالی از لطف نیست.

برای آشنایی بیشتر دوستان، ابتدا كمی از خودتان برایمان بگویید.
مجتبی زینی‌وند هستم و در اول آبان سال ۱۳۴۰ در شهرستان خرم آباد متولد شدم. قبل از اخذ دیپلم و همزمان با درس؛ مکانیک خودرو‌های سنگین بودم. بعد به خدمت ارتش جمهوری اسلامی ایران درآمدم.

در آغاز جنگ تحمیلی كجا بودید؟ چه شد كه به جبهه رفتید و چه اتفاقی برایتان پیش آمد؟
در استخدام ارتش بودم و از طریق ارتش جمهوری اسلامی به منطقه عملیاتی مهران اعزام و در تاریخ ۲۹/فروردین/۶۵ و در سن ۲۵ سالگی در همین منطقه مجروح شدم. نحوه مجروحیتم به این شکل بود که با تیر مستقیم دشمن به زمین افتادم. سعی کردم هر آنجه در توان دارم بکار گیرم تا بلند شوم. بلند که شدم یک گلوله ” توپ زمانی ” در بالای سرم منفجر شد و مورد اصابت ترکش‌های آن قرار گرفتم. ترکش‌هایی که زخم‌های ناشی از آن، هنوز هم بعد از ۲۸ سال تنم را آزار می‌دهد.

بعد از آن؟
بعد از آن تحت درمان‌های اولیه قرار گرفتم. اما قطع نخاع شده بودم و دیگر قدرت ماندن روی پا‌هایم را نداشتم. درصد جانبازی من هفتاد درصد است.

با توجه به مشکلات جسمی که برایتان بوجود آمده بود زندگی را چگونه ادامه دادید؟
با استعانت از پروردگار متعال تصمیم گرفتم در فعالیت‌های اجتماعی حضور موفقی داشته باشم. یادش بخیر مرحوم کوروش مرادی خیلی کمکم کرد. سفارش کرد درس و ورزش را با هم ادامه بدهم. از سال ۶۸ شروع به ورزش کردم. همان دورانی که با مربیگری استاد پورفرخ و کمک‌های عبدالرضا قاسمی به سمت دوومیدانی رفتم و تا سطح قهرمانی پیش رفتم و حدود ۱۲ مدال کشوری کسب کردم. مدتی نیز در خدمت مسعود رضا عضو تیم بسکتبال با ویلچر استان بودم و با این تیم دو مقام اولی و سومی در کشور بدست آوردم. اوایل دهه ۷۰ جهت ادامه تحصیل به تهران مهاجرت کردم و موفق شدم مدرک تحصیلی فوق لیسانس مدیریت دولتی را کسب کنم. در کنار درس به ورزش باستانی روی آوردم و از سال ۸۶ تا کنون ” قهرمان میل سنگین کلاس نشسته قطع نخاع ” کشور هستم و حدود ۸ سال قهرمان بلامنازع این رشته بوده‌ام. ازدواج کرده‌ام و خداوند متعال پسری به من اعطا نمود که الان ۸. ۵ سال سن دارد و نام مقدس علی را برای او انتخاب کردم

و سخن آخر:
بنویس: ” بر چارچوب چهار دیواری ناچاری

لینک کوتاه : https://tolueaflak.ir/?p=21841

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.