🔻غمگین و دلشکسته به دفتر نشریه آمده بود، ساعت ها انتظار کشید تا از ناجوانمردی و خیانتی که در امانتش شده بود بگوید، آمده بود بگوید، پول یتیم خوردن ندارد. وارد دفتر که شدم او را شناختم، سلام کرد و به اتاقم دعوتش کردم، سیاوش شفیعیان که از سیر تا پیاز موضوع را می دانست وقتی دید خانم (الف پ) قصد مصاحبه دارد تند تند عکس می گرفت.
🔻این بانوی ساده دل که غم روزگار بر شانه هایش سنگینی می کرد نای حرف زدن نداشت، با صورتی رنگ پریده و چشمانی پر از اشک از خانه مطبوعات گفت و آینده ای که قرار بود برایش رقم بزنند تا از دربدری نجات یابد اما از پشت خنجری خورد و کاخ آمال و آرزوهایش را طوری مثل حباب ترکاندند، خانه دلش را مانند شیشه ای خُرد و قلبش را شکستند که حالا حالاها در شوک این ناجوانمردی به سر می برد.
🔻به حرف که آمد گفت: باورم نمی شود آنهایی که قرار بود دستم را بگیرند تا در کنار دخترانم، مادر خوشبختی باشم یک دفعه زیر پایم را خالی کردند تا از زمین بلند نشوم، اما دشمنان دوست نما بدانند من هم خدایی دارم که دلم به او گرم است، خدایی که جای حق نشسته است.
🔻کمی آرام تر که شد از سادگی خودش گفت: گفت و گفت و گفت و من مبهوت صحبت هایش بودم داستانش را این گونه شروع کرد؛ ۱۲سال فعالیت مطبوعاتی( ۱سال در هفته نامه فخر لرستان و ۱۱سال با آقای نجفوند) دارم، او ادامه داد: انگار من متولد شده ام تا سختی ها را تجربه و بدبختی ها را لمس کنم.
🔻 ایشان یادآورشد: متاسفانه سال گذشته همسرم را در سانحه ای از دست دادم، من ماندم و دو دختر خردسال، دخترکانی که به لبخند و محبت پدر نیاز دارند با شیون قومی، از مرگ پدرشان با خبر شدند و در فراقش زار زار گریستند، حالا من هم باید مادر و هم پدر دخترانم باشم.
🔻او گفت: فرشته خوشبختی را دیدم که به سمت من در پرواز بود اما عده ای با دوز و کلک نگذاشتند، این پرنده را در آغوش بکشم.
🔻وی در ادامه اظهارکرد: با تماس تلفنی یکی از اعضای هیات مدیره خانه مطبوعات استان لرستان به جلسه دعوت شدم، وقتی به خانه رفتم گفتند خانه مطبوعات برای خانه دار شدن اصحاب رسانه اقداماتی انجام داده و نام شما هم جزو ثبت نامی هاست لذا سه، چهار روز فرصت دارید مبلغ ۷۰ میلیون تومان به حساب خانه واریز کنید.
🔻این بانوی بخت برگشته گفت: پس از موافقت خانواده م مبلغ ۶۰میلیون تومان پولی که اقوام پس از فوت همسرم (پُرسانه) داده بودند را به حساب خانه واریز کردم اما هر وقت از اعضای هیات مدیره جویای مسکن مهر خبرنگاران شدم می گفتند پیگیر هستیم، خیالت راحت فقط به فکر مابقی آورده باشید.
🔻 وی گفت: بعدها متوجه شدم که۲۴ساعت پس از واریز پول من، دو نفر از اعضای هیات مدیره به دیگر اعضایی که برای خانه دار شدن به حساب خانه پول واریز کرده می گویند چون فعلا وضعیت مسکن مهر خبرنگاران مشخص نیست بیایید پول های تان را برگردانیم و بدین ترتیب پول همه اعضاء به جز پول من را بر می گردانند. نمی دانم چرا به من اطلاع نداده بودند!
🔻این بانوی دل شکسته تصریح کرد: وقتی خبر برداشت پول از حساب خانه پول برای امورات شخصی را شنیدم، کنجکاو شدم و به خانه رفتم که مدیر خانه و یکی دیگر از اعضا گفتند مگر شما هم پول واریز کرده ای؟ گفتم بلی من ۶۰ میلیون تومان واریزی داشته ام
🔻وی افزود: یکی از هیات مدیره تماس گرفت و گفت فرداصبح در محل خانه منتظرت هستیم، روز بعد به خانه مراجعه کردم مدیرخانه و این شخص حضور داشتند که همین شخص گفت من می توانم مبلغ ۳۰میلیون تومان از واریزی شما برداشت کنم من هم از آنجا که آدم خجالتی و کم رویی هستم و از همه جا بی خبر، و در کمال سادگی گفتم اگر برای خانه دار شدنم مشکلی پیش نمی آید اشکال ندارد که وی گفت پس یک رضایت نامه به من بدهید، مدیرخانه از قول من متن رضایت نامه را نوشت و به من گفتند عین همین نامه را بنویس و امضاء کنید. همان لحظه به من گفتند از این اتفاق هیچ کس از جمله آقای نجفوند خبر نداشته باشند. حتی به من تاکید کردند اگر کسی متوجه شد ما پول برداشت کرده ایم بگو من سه ماه قبل به فلانی رضایت نامه داده ام.
🔻 این داستان زنی از اهالی مطبوعات است که از زن دیگری زخم خورده است پولش رفته، ارزش پولش هم در این مدت از دست رفته، مهمتر از همه خانه دار نشده است حالا این زن بی پناه، زخمی از خانه ای بر پیکر دارد که قرار بود به خبرنگاران خدمت کنند اما در این بین به امانت و به رسم امانت داری خیانت شد.
🔻این خانم به دفترم آمد و گفت دل نوشته م را رسانه ای کنید و بگویید پول یتیم خوردن ندارد.
