مهاجرت ورزشکاران
مهاجرت ورزشکاران مسئله ای است که با توجه به اثر گذاری فرهنگی – اجتماعی موضوع و پرداختن جریان های رسانه ای و افکار عمومی به آن و پذیرش تابعیت بیگانه دارای اهمیت است. به ویژه آنکه این موضوع ابزاری است که در جنگ نرم دشمن علیه ملت ایران و بالاخص تضعیف روحیه امید و اعتماد به نفس جوانان و نوجوانان این سرزمین به کار می رود. مهاجرت نخبگان و متخصصان ورزشی به عنوان پدیده ای اجتماعی، اثرات زیانباری بر فرآیندهای رشد و توسعه ورزش بر جای میگذارد. اگر تا چند سال پیش مهاجرت یک ورزشکار ملی کمتر مشاهده میشد، حالا تبدیل به خبر روتین ورزش ایران شدهاست. ترک کشور توسط ورزشکاران پدیدهای است که چند سالی ورزش کشور را درگیر خودش کرده و امسال شاهد رشد چند برابری مهاجرتهای ورزشکاران بودیم. مهاجرت و پناهنده شدن ورزشکاران اتفاق جدیدی نیست و باید اذعان کرد که این پدیده فقط به یک ورزش خاص هم محدود نشده است. بوکس، شنا، شیرجه، نجات غریق، قایقرانی، ژیمناستیک، جودو، کشتی، تکواندو، کاراته، شطرنج و غیره همه ورزشکارانی داشتند که پناهنده شده یا کوچ کرده اند.
در سالهای اخیر شمار زیادی از ورزشکاران ایرانی پس از اعزام به مسابقات بینالمللی بهدلیل فشارها، عدم رسیدگیها و تهدید و فساد در فدراسیونهای ورزشی از بازگشت به ایران خودداری کردند. پیامد شناسی این پدیده بسیار مهم است زیرا افزایش مهاجرت ورزشکاران و قهرمانان به افول پرستیژ ملی منجر خواهد شد و از این جهت مسئله خروج یا مهاجرت ورزشکاران در صورتیکه به یک موج تبدیل شود به تصویر غلط ذهنی در جهان یعنی احساس ناامنی در ایران تبدیل خواهد شد. مهاجرت ورزشکاران خطری جدی برای این حوزه محسوب شده و مسئولان و سیاستگذاران ورزشی کشورمان باید نسبت به این مسئله مهم چاره اندیشی کنند. آنچه ورزشکاران و استعدادهای برتر ورزشی هر کشوری را به ماندن در وطن ترغیب می کند، ارائه انگیزه های درونی و بیرونی به ورزشکاران است که از آن جمله می توان به تسهیلاتی نظیر اشتغال، قانون سرباز قهرمان برای آقایان، ادامه تحصیل در رشته های مرتبط، تسهیلات مسکن و… اشاره کرد و در سایه آموزش و تربیت صحیح ورزشکاران از شروع فعالیت و همچنین توسعه شاخصه های زندگی فردی و اجتماعی و در اختیار قرار دادن امکانات حرفه ای و آشنا نمودن آن ها با قوانین، مقررات و اصول حقوقی-حرفه ای می توان کمک کرد تا با فراغ بال به بارور کردن استعدادهای ورزشی خود بپردازند و برای میهن افتخار آفرینی کنند. به عقیده کارشناسان عوامل اقتصادی همچون «دسترسی به فرصت های شغلی بهتر» و «تفاوت وضعیت رفاهی کشور مبدا و مقصد»، مهم ترین دلایل مهاجرت ورزشکاران هستند. عوامل حرفه ای (مانند دسترسی به امکانات، مربی و بی برنامگی فدراسیون ها)، عوامل سیاسی (مانند ناکارآمدی نظام مدیریت کلان کشور و نفوذ گرایش های سیاسی در ورزش) و عوامل اجتماعی (مانند جایگاه اجتماعی ورزشکاران و تمایل به زندگی مدرن) در رده های بعدی قرار دارند. البته توجه به منزلت اجتماعی قهرمانان و پیشکسوتان از اهمیت بالایی برخوردار است،آنگونه که باید، منزلت آنان دیده نمی شود و این احساس منزلت برای ورزشکار بسیار مهم است. برای مقابله با مهاجرت ورزشکاران چند عامل مهم باید نقشآفرینی کند. رسانهها باید نقش خود را در مسائلی که پیرامون ورزشکاران به وجود میآید به خوبی ایفا کنند. نباید اینگونه باشد که رسانهها به بلندگویی برای زیادهخواهی برخی از این ورزشکاران تبدیل شوند. مدیران ورزشی هم که اوج عملکردشان فراری دادن ورزشکاران است باید تغییر رویه دهند تا ورزشکاران که سرمایههای ملی هستند، اینگونه راهی کشورهای دیگر نشوند. معیشت، موضوع مهمی است که نقش زیادی در تصمیم ورزشکاران نخبه برای مهاجرت داشته است. در ورزش ایران، پول به درستی هزینه نشده و بیشتر صرف سوء مدیریت رئیس فدراسیونها میشود؛ رئیس هایی که اکثرا علاقهمند به سفرهای خارجی بوده و بودجه فدراسیون را صرف هزینه این سفرها میکنند؛ بنابراین مدیریت مدیران ورزشی نیز عاملی مهم و تعیینکننده در مهار پدیده مهاجرت ورزشکاران است. بی تردید مشکلات مدیریت کلان جامعه و به ویژه حوزه اقتصادی اثر تعیین کننده ای بر تصمیم ورزشکاران به مهاجرت دارد؛ اما، به نظر می رسد با رفع مشکلات حرفه ای و مدیریتی ورزش، تا حدود زیادی می توان دغدغه اقتصادی ورزشکاران را رفع و انگیزه لازم را برای ماندگاری در کشور ایجاد کرد.
سخن آخر.
مهاجرت دو روی یک سکه است که یک روی آن فرصت،و روی دیگر آن تهدید است. مهاجرت ورزشکاران عمدتا با رویکرد منزلت خواهی، امنیت خواهی، درآمدزایی و انگیزه هایی از این قبیل بوده و ما با انگیزه سیاسی در مهاجرت ورزشکاران مواجه نیستیم. مهاجرت ورزشکاران ایرانی به سایر کشورها در سالهای اخیر رشد فزایندهای داشته است. مشکلات بودجه فدراسیونها و حل نشدن برخی منازعات سیاسی میزان این مهاجرتها را بیشتر خواهد کرد. بها ندادن به ورزشکاران و توجه نکردن به نیازهای آنها برای عرصه ورزش کشور آسیب به همراه دارد و باید در این زمینه بازنگری مناسبی صورت بگیرد. وزارت ورزش و جوانان به عنوان متولی اصلی این مهم باید با بررسی و آسیبشناسی، خروج ورزشکاران از کشور و پیوستن آنها به تیمهای کشورهای دیگر را علتیابی کند. باید بررسی شود که آیا عدم توجه کافی، تبعیض، مسائل مادی یا سوء مدیریتها سبب این مهاجرتها شده یا دلیل دیگری در این میان مطرح است. با همه این توضیحات ذکر این نکته ضروری است که مهاجرت و پناهندگی یک قهرمان اتفاق تلخی برای ورزش یک کشور است که به معنی هدر رفتن یک استعداد برای افتخار آفرینی و البته هزینهای است که صرف کشف و پرورش او شده تا هنگام بهرهبرداری زیر پرچمی به جز پرچم ایران برای افتخار آفرینی تلاش کند.